نرگسِ مَست

{ قصه ی تو قصه ی باده، تو اگه نوَزی مُردی... }

.10.

نمی‌دونم چطور بگم وقتی پدر مادر در حق تو اجهاف می‌کنن و بین تو و فرزند دیگه‌شون فرق می‌ذارن این‌که بیانش کنی و حرف بزنی بی احترامی نیست!

تا وقتی دردی بیان نشه کسی نمی‌فهمه تو درد داری؛ نتیجتاً کسی هم برات کاری نمی‌کنه. این که بگی عیبی نداره من خوبی می‌کنم من می‌بخشم من سکوت می‌کنم و احترام می‌ذارم غلطِ محضه.

این که احترام گذاشتن تو سکوت کردن و گذشتن از حقه اشتباهه؛ فرهنگ غلطیه که تو بهش پایبندی و به حدی درست انگاریده شده بین جامعه ی تو که حتی وقتی جای تو حرف می‌زنم، پدر و مادرت از من و حتی تو دلخور می‌شن!!!! درحالی که حق ناراحتی ندارن! حق ندارن دلخور بشن؛ تو داری نگهشون میداری بهشون هر نوع کمکی که بخوان کردی چه مالی چه معنوی اون وقت علاقه ی مالی و معنویشونو نثار کسی می‌کنن که حتی بهشون سر هم نمی‌زنه. اون وقت حتی وقتی ازشون کمک می‌گیری هم گوه می‌زنن تو زندگیت؛ ناحقی که از کسِ دیگه در حق تو شده رو بدون اطلاع تو می‌بخشن . حالم بهم می‌خوره از این احترامی که با سکوت تو مهر تایید زده به بیعدالتی اونا. حتی بی عدالتیِ بقیه و هر کسی که در حقت بد کرد و تو بخشیدی و حرف نزدی.

ناراحت می‌شم که تهش می‌گی خدا عادله و عدلشو اون دنیا برقرار می‌کنه :)

ناراحت می‌شم چون خود خدا هم گفته مومن باید خودش برای گرفتن حقش تلاش کنه. عصبیم، عصبیم... خودمو در قبالت مسئول می‌دونم ولی حتی وقتی خودت هیچ‌کاری نمی‌کنی... بگو به من چیکار کنم مامان؟

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

.9.

دارم برا ارشد می‌خونم ولی خوندنام منسجم نیس؛ از دست خودم عصبیم. خیلی تنبل شدم. قبل از کرونا با وجود همه ی شلوغیام همه برنامه هام سر جاش بود کار می‌کردم درسامو می‌خوندم، خریدای طولانی می‌رفتم برای کلاسای عملی. همه چی اونقد اوکی بود که با وجود کارم با این که وقت کمی که داشتم، به همه چیز می‌رسیدم به حدی که ترم پیش الف شدم! انگار هرچی خلوت تر باشی بیشتر تنبل تر می‌شی :(

باید بشینم برنامه بریزم.

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

.8.

بیا وانمود کنیم عدالتی هست :)

 

+ غمگینم

۰ نظر ۲ موافق ۱ مخالف

.7.

به یاد نوجوونیام نشستم چند ساعت جنگ های صلیبی بازی کردم =)))

عجب آدم تباهی بودم اون دوران. البته انگار الانم تباهم؛ فقط جای جنگ های صلیبی روزانه چندین ساعت براول استارز بازی می‌کنم!

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

.6.

وقتی پدر و مادرم بعد از ۹ سال دادگاه رفتن جدا شدن یاد گرفتم صبر همیشه خوب نیس چون آدم یه بار زندگی می‌کنه و یه بار فرصت داره برای خوب زندگی کردن! تا کِی صبر کنه همه چی خوب می‌شه آدما خوب می‌شن روزای بد می‌گذره؟ پس سال هایی که می‌تونست خوب بگذره چی؟ بهترین روز های جوونیش چی؟

یاد گرفتم مهربونی و گذشتِ بیش از حد هم خوب نیس، اگه کسی اومد زندگیتو جمع کردو برد و جواب رفتار وقیحانشو ندادی باختی؛ اگه وقیح بود وقیح باش چون کسی که حرف درست و مهربونی حالیش نمی‌شه باید به زبون خودش باهاش حرف بزنی.

اینا هم که می‌گن تو اگه عین اون رفتار کنی چیت کمتر از اونه گوه می‌خورن.
شرایط هر کسی با کسِ دیگه فرق داره و این که تا ابد نمی‌شه در مقابل کسی که بیشعور و بی‌شرفه با خوبی برخورد کرد آدم یه جا باید  خوب بودنی که طرف داره ازش سو استفاده می‌کنه رو تموم کنه و برینه بهش:)
حرف نزدن هم یه حدی داره.

 

+ وقتی عصبیم از قضاوت!

۰ نظر ۴ موافق ۰ مخالف
نرگسم؛
تمام.
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان