نرگسِ مَست

{ قصه ی تو قصه ی باده، تو اگه نوَزی مُردی... }

.6.

وقتی پدر و مادرم بعد از ۹ سال دادگاه رفتن جدا شدن یاد گرفتم صبر همیشه خوب نیس چون آدم یه بار زندگی می‌کنه و یه بار فرصت داره برای خوب زندگی کردن! تا کِی صبر کنه همه چی خوب می‌شه آدما خوب می‌شن روزای بد می‌گذره؟ پس سال هایی که می‌تونست خوب بگذره چی؟ بهترین روز های جوونیش چی؟

یاد گرفتم مهربونی و گذشتِ بیش از حد هم خوب نیس، اگه کسی اومد زندگیتو جمع کردو برد و جواب رفتار وقیحانشو ندادی باختی؛ اگه وقیح بود وقیح باش چون کسی که حرف درست و مهربونی حالیش نمی‌شه باید به زبون خودش باهاش حرف بزنی.

اینا هم که می‌گن تو اگه عین اون رفتار کنی چیت کمتر از اونه گوه می‌خورن.
شرایط هر کسی با کسِ دیگه فرق داره و این که تا ابد نمی‌شه در مقابل کسی که بیشعور و بی‌شرفه با خوبی برخورد کرد آدم یه جا باید  خوب بودنی که طرف داره ازش سو استفاده می‌کنه رو تموم کنه و برینه بهش:)
حرف نزدن هم یه حدی داره.

 

+ وقتی عصبیم از قضاوت!

۴ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نرگسم؛
تمام.
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان