چهارشنبه ۱۸ اسفند ۹۵
در را که باز کردم همه چی عوض شد!
سه عدد خُل با یک کیک و شمع هیجده..
فراموشم می شود که همین چند دقیقه پیش غصه ی هیفده بودن عدد شمع را می خوردم. فراموشم می شود که داشت گند می خورد به همه چیز.. لبخند سر می خورد روی لبم:)
ژولیده و کیک به دست مجبور می شوم آرزو کنم و شمع هیجده را فوت.