یاد اون جوکه میوفتم که میگفت تمام اعضای بدنم دوست دارن که من برم باشگاه جز باسن گشادم... الان این داستان منه.
خیلی خیلی اتفاقای عجیبی افتاد این مدت برام. بلاخره تونستم یادگیری رو یه مدت خوبی ادامه بدم! دارم یه کورس SEO رو از کورسرا پیگیری میکنم. البته یه چند روزی هست که سراغش نرفتم ولی خب گوشه ذهنم هست که تا چند روز آینده دوباره ادامه بدمش. به جز اون یه آدم خوبی که توی تیم سئوی شرکت دیواره و واقعا دمش گرمممممم، شروع کرده به برگزاری دوره جامع سئو به صورت رایگان! و هر چند وقت، ویدیوهاشو توی یوتیوب آپلود میکنه. من این ویدئوهارو هم دنبال میکنم.
دیگه اینکه برای پابند کردن خودم به یه عادت یا رفتار هرروزه یه گروه تلگرامی کتابخوانی زدم! توش هر بار یک کتاب انتخاب میکنیم و شبی ده صفحه ازش میخونیم تا تمومشه.. البته که قسمت هیجان انگیزش صحبت کردن راجع به اون کتاب توی گروهه!
سه تا کار فریلنس هم پیدا کردم که توی این مدت حسابی منو مشغول کردن! کار من نوشتن محتواست بر اساس اصول سئو. من واقعا قبل از شروع کار فریلنس فک نمیکردم بتونم روزانه ۱۵۰۰ کلمه بنویسم! این تجربه هم باعث شد تمرین نوشتن بکنم، هم سرعتم توی نوشتن و البته تایپ بیشتر شد و هم به قول کتاب خرده عادتها این روزها دارم به شخصیت نویسندهام رای میدم.
اما؛ از دیروز همه چیز فرق کرد! اتفاقای جالبتری افتاده ( که خودم احساس میکنم فقط تو زندگی من جالبن =)) ). احتمالا فردا پس فردا در موردشون مینویسم.